سلام غریبه

سلام غریبه

اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .
سلام غریبه

سلام غریبه

اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .

باد و باران


یک شب به کنج غمکده با خاطری حزین

اندوه، همزبانم و آلام همنشین


شبهای سرد آخر پاییز و از برون

باران و باد و غرش توفان سهمگین


باد مهیب، نعره زد و شیشه ها شکست

باران ز سقف ریخت گِل و لای بر زمین


کردم هزار لعنت، برخشم و قهر آن

گفتم هزار نفرین بر راه و رسم این


ناگاه، دلربای من، از ره فرارسید

گوئی رسید در دل اسفند، فروردین


آشفته موی و جامه گل آلود و خشمناک

از جور باد و باران، آه ماه نازنین


از شیشۀ شکسته درین لحظه باد سخت 

بر روی شمع لرزان افشاند آستین!


کردم هزار بار به باران دعای خیر

گفتم هزار مرتبه بر باد، آفرین!

نظرات 2 + ارسال نظر
شادی پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

هم شعر وهم عکست قشنگ بود

مر30 دوست عزیزم

ماهور جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ق.ظ http://www.bluegirl.blogsky.com

خیلی قشنگ بود مرسیییییییییییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد