1) شوهر کردن دختر پادشاهدختر پادشاهی از پدر خود میخواهد،
که او را تنها به کسی شوهر دهد که بتواند به پرسشهای منظوم او پاسخ گوید،
بزرگان و امیرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمی مانند و سرخود رادر این راه
برباد میدهند. تا آنکه دلاک کچلی در پاسخگویی به پرسشهای دختر پادشاه توفیق
حاصل می کند. پرسشهای آن دختر چنین بود:
1-من اگر آهوی شده به کوهها
بگریزم، چه می کنی؟ 2- من اگر مشتی دانه شده، برزمین ریختم، چه می کنی؟ 3-
من اگر گُلی شده بر کوهها رُستم، چه می کنی؟ 4- من اگرسیبی شده به درون
صندوقی رفتم، چه می کنی؟ پاسخ آن دلاک کچل چه بود؟
2) خویشاوندی
دو مرد نسبت به هم، دایی وخواهر زاده اند. یعنی اولی دایی دومی و خواهر
زاده اوست، دومی نیز دائی اولی و خواهرزاده وی می باشد. چطور چنین چیزی
ممکن است؟
3) جهانگردی
جهانگردی توسط قبیله ای وحشی
دستگیر شد. اما به او اجازه داده شد تا جمله ای بگوید.ولی بدین شرط که اگر
جمله او صحت داشته باشد او را در روغن جوشان بسوزانند و اگر غلط باشد، با
تیرزهرآگین مورد هدف قرار دهند. جهانگرد هوشیار با کمی فکر پاسخ داد که
موجب نجات او از مرگ شد. به نظر شما پاسخ او چه بود؟
4) لانگرهانس
جزایر «لانگرهانس» در کجا هستند؟
جواب چیستان ها در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...