سلام غریبه

سلام غریبه

اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .
سلام غریبه

سلام غریبه

اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .

ho3ein


حرفش هست دیگه نخونه امیدوارم اینطور نباشه


ای عشق


ای عشق، غم تو سوخت بسیار مرا ،

آویخت مسیح وار بر دار مرا ،

چندان که دلت خواست بیازار مرا !

مگذار مرا ز دست، مگذار مرا !

ای دل


ای دل، به کمال عشق آراستمت،

وز هر چه به غیر عشق پیراستمت،

یک عمر اگر سوختم و کاستمت;

امروز چنان شدی که می خواستمت!

محو و مات


گفته بودی که :  -((چرا محو تماشای منی؟

و آنچنان مات ، که یکدم مژه بر هم نزنی!))


- مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی!



شعر کوه و شعر من


بنفشه ای خوشرنگ

دمیده بود در آغوش کوه، از دل سنگ.

به کوه گفتم:

شعرت خوش است و تازه و تر

وگر درست بخواهی، من از تو شاعر تر

که شعرت از دل سنگ است و

شعرم از دل تنگ.

چشم به راه


لب دریا، سحرگاهان و باران،

هوا، رنگ غم چشم انتظاران،

نمی پیچد صدای گرم خورشید،

نمی تابد چراغ چشم یاران!